حبذا صفهي سراي کمال
شاعر : فخرالدين عراقي
خوشتر از روي دلبران به جمال | | حبذا صفهي سراي کمال | خجل از ذوق او نعيم وصال | | طيره از زلف او رياض بهشت | هشتمين بوستان صف نعال | | هفتمين طارم آستانهي او | جام گيتينما به استقلال | | هر يک از جام قبهي نورش | سر بسر نور آفتاب مثل | | سايهي اين سراي جانافزا | مشتمل بر نعيم و جاه و جلال | | خوان اين مجلس جهان آراي | آفرينش طفيل و خلق عيال | | بر در فيض اين سراپرده | دو جهان را هميشه برگ و نوال | | وز سر خوان اين خزانهي نور | عاشقان را محرک آمال | | نغمات صداي ايوانش | مرده زنده کنند در همه حال | | نفحات رياض بستانش | هيچ بيمار جز نسيم شمال | | در هواي درست او نبود | هيچ تر دامني جز آب زلال | | در درون رياض او نرود | هر چه بيني درين جهان اشکال | | صورت سايهي درختانش | هر چه يابي زمان زمان ز احوال | | جنبش موج آب حيوانش | ميزند در هواي او پر و بال | | تا سرايي چنين بديد ملک | بر درش چرخ ميزند همه سال | | تا صرير درش شنود فلک | نقش بندان کارگاه خيال | | در نيابند نقش اين خانه | هم نيابد درون خانه مجال | | عقل اگر چه ز خانه بيرون نيست | از پي عقل و العقول عقال | | نام اين خانه مينيارم گفت | تا ببيني عيان به ديدهي حال | | خود تو از پيش چشم خود برخيز | بر سرير سعادت و اقبال | | خويشتن را درون اين حضرت | ساقي آورد جام مالامال | | مطرب آغاز کرد ساز طرب | از مي وصل و بيخبر ز وصال | | چون عراقي همه جان سرمست | |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}